شنبه پنجم آذر ۱۳۹۰ - 5:59 - سیدعلیرضاشفیعیمطهر -
دل دیدنی های شهر سرب و سراب(۹۳)
من در زندگي سه راه را فراروي خود ديدم: راه نخست ، راه انديشه؛ كه والاترين و ژرف ترين راه، راه دوم تقليد بود؛ آسان ترين و سوم راه تجربه كه تلخ ترين بود.

من ذهن متعصب را چونان مردمک چشم دیدم که هر چه بیشتر نور بر آن بتابد، تنگ تر مي شود.
من ریاضیات را زبانی دیدم که خداوند هستی آفرین ، كتاب گیتی را با آن زبان نگاشته است.
من آدم های خوش بین و بدبین را دیدم. از دیدن آنان دانستم که دنیا به هر دو نیاز دارد. آدم های خوش بین هواپیما می سازند و آدم های بدبین، چتر نجات را.
من کوچک ترین بارقه محبت را دیدم که در کم حافظه ترین ذهن ها باقی می ماند.
ادامه دارد....
شفيعي مطهر
آثار،سرودهها،مقالات،خاطرات و روزنوشتهای شفیعیمطهر