یکشنبه بیستم اسفند ۱۳۹۱ - 6:28 - سیدعلیرضاشفیعیمطهر -
دل ديدني هاي شهر سرب وسراب(269)
من جای پای مردان بزرگ تاریخ را نه بر روی خاک که بر تارک افلاک دیدم.
من در دل هر درخت سبز و زنده بوستانی ارزنده و باغي برازنده دیدم. درخت، زبان سبز زمین است و فریاد سرخ زمان.
من در اين شهر ،صداقت و درستکاری را دیدم که نه با حسن تدبیر که با قفل و زنجیر آن را بسته بودند!!
من کابوس سیاه تبر را در رویای سبز درخت دیدم. درخت سال ها با این کابوس زیست و در درون گريست؛ اما باز هم كوشيد تا ديگران را در سايه سارش آرامش بخشد و با برگ و بارش ،رامش.
من مهرورزي را در غياب خردورزي ، نه يار شاطر كه بار خاطر ديدم.
ادامه دارد...
شفيعي مطهر



آثار،سرودهها،مقالات،خاطرات و روزنوشتهای شفیعیمطهر