ستاره آسمان ادب
محمّد روحانی مجد*
انسان بالذّات موجود ناشناخته است بویژه آن که انسانی، در سیر کمالات و تخلّق به اخلاق الهی گام های بلندی برداشته باشد. شناخت چنین انسانی بسی سخت تر است.
انسان های بزرگ که درون شان آراسته و بس نورانی است و این ویژگی در ظاهر رفتارشان جلوه گری می کند، همانند ستاره گرچه در دورترین نقطه و در فاصله های دوردست بوده باشند، همچنان می درخشند.
می خواهم در دوران نُخبه کشی در دیار ما از انسانی بزرگوار و نُخبه و ستاره ای از آسمان علم و ادب جامعۀ فرهنگی یاد کنم. از استاد و صاحب قلم توانا سخنی بگویم که حدود ربع قرن است از نزدیک با ایشان آشنا هستم. گرچه بیان حقیقت از چنین بزرگی بس دشوار است ولی بر اساس قاعدۀ فقهی و فرمودۀ مولای عارفان حضرت علی(ع):
"ما لا یُدرَکُ کُلُّه لا یُترَکُ کُلُّه؛ کاری را که نمیتوان به شکل کامل انجام داد، نباید از اساس ترک کرد."
عقل و نقل این قاعده را در همه واجبات و مستحبّات سرایت داده و حکم می کند که تکلیف را به هر اندازه که توانش را دارید، انجام دهید.
قطعاً پاسداشت حرمت انسان های بزرگ و یاد آوری خدمات و ارزش های والای آنان از تکالیف بزرگ و مهمِّ انسانی اجتماعی است و بر همگان لازم است این تکلیف را در حدّ توان به پا دارند تا به جای سنّت سیّئه نُخبه کشی که متاسّفانه مرسومگردیده، نُخبه پروری متداول شود و با استفاده از توانمندی های نُخبگان ، کشور را از مهلکۀ مبتلا شده، رها کرده و به سمت و سوی رشد و تعالی واقعی هدایت کنیم.
بدیهی است که هیچ ثروت و سرمایه ای به اندازۀ سرمایۀ نیروی انسانی ارزشمند نیست و نباید به هیچ بهانه و انگیزه ای نیروهای انسانی را از چرخۀ خدمت رسانی به مردم خارج کرد و هیچ خیانتی به کشور و مردم بزرگ تر و بدتر از این خیانت نیست که نیروهای انسانی اش به بهانه های واهی و متوهّمانه و خودپسندانۀ برخی، بایکوت و مورد بی حرمتی های ظالمانه قرار گیرد...!
در همۀ جوامع بشری و کشورهای دنیا به بزرگان خود را ارج مینهند و این یک قاعدۀ عقلانی انسانی است و این بزرگان سترگ تاریخ ما را شکل دادهاند.
یادآوری از انسان های خوش نام و بزرگ و ارزشمند و سترگ تاریخ و تکریم آنان در واقع تکریم و بزرگداشت انسانیّت و کرامت انسانی است و نیز از دستورات مورد تاکید خداوند می باشد که بارها انجام این تکلیف را در قرآن کریم به رسول گرامی(ص) تاکید نموده و با واژۀ "اُذْكُرْ" بیان داشته و خواسته است که از انسان های بزرگ ،با ذکر صفاتی چون راستگویی، اخلاص، صادق الوعد بودن، بصیرت و نیکوکار بودنشان و... یاد کندد.
پس با الهام از قرآن و پیروی از عقل سلیم و تبعیّت از سنّت و سیرۀ معصومین علیهم السّلام باید از ارزش های انسان های بزرگ سخن گفت و از آنان به خوبی یاد کرد و آنان را برای خود الگو قرار داد.
به حکم ضرورتِ یاد از انسان های بزرگ و ارزشمند و مدّ نظر و الگو قرار دادن خصایص و خدمات آنان که یک تکلیف مهمِّ الهی است، بر خود لازم می دانم از استاد بزرگوار جناب سیّد علیرضا شفیعی مطهّر یاد کنم و به گوشه ای از ده ها و صدها ویژگی های این نُخبۀ گمنام و بی ادّعا اشارتی داشته باشم:
۱) توان نوشتاری
توان نوشتن و محتوای نوشتار دو ابزار بیانگر استعداد و بینش انسان اهل قلم است. استعداد نوشتن با یادگیری و تمرین به فعلیّت می رسد ولی محتوای نوشتار بهنوع نگرش و بینش انسان گره خورده است که شایستگی و توفیقات و تاییدات الهی را می طلبد به قول مولانا که گوید :
کاین طلب در تو گروگان خداست
زان که هر طالب به مطلوبی سزاست
استاد در عرصۀ نوشتن ضمن آن که خود را باور داشته ، و هنر و استعداد نویسندگی را در خود به فعلیّت رسانده است ، تمام موانع را از ذهن اش برطرف کرده و آن چنان که شایستۀ قداست قلم و هنر نوشتاری است، قلم زده و زیبا نوشته است.
ایشان رها از هر وابستگی و نیز بی آن که قلم به مزد شوند و یا علم و هنرشان را به حراج بگذارند، نگرش و فکرشان را با قلم بر صفحات کاغذ نبشته اند. به همین دلیل است که نوشته هایشان با دل و ذهن خواننده و شنونده به راحتی پیوند می خورد و بر دل می نشیند زیرا که از دل برخاسته است.
پس به حقّ باید از استاد شفیعی مطهّر به عنوان یک نویسنده صاحب سبک و قلم به دست آزاده تمجید کرد و هنرش را ستود و فکر و نگرش و بینش وی را ارج نهاد. زیرا سطر به سطر بل که کلمه به کلمه ی نوشته هایش معنی و مفهوم دارد و بازتاب دردها ، نیازها ، مشکلات و راه چاره هاست که به بیانی شیوا و دل نشین و با شیوۀ هنری خاص و قابل تحسین به رشتۀ تحریر در آمده است. به نظر نمی آید کسی اهل فنّ و معرفت باشد و با ذهنیّتی رها از موانع به نوشته های این استاد سخن بنگرد و بی اختیار جذب آن نشود و تحسین اش نکند.
هنر نویسندگی در واقع مهارتی است که کسب چنین مهارت چندان هم آسان نیست ؛به ویژه آن که نویسنده بخواهد در عرصۀ موضوعات گوناگون اجتماعی ، سیاسی ، عقیدتی ، اخلاقی ،... بنویسد. در این صورت، هم قدرت و مهارت نوشتاری لازم است و هم علم و آگاهی دربارۀ موضوعاتی که بر آن ورود کرده تا در باره اش منویّات ، فهم و ذهنیّات خود را منعکس کند.
نویسنده ای که مهارت نوشتن را دارد ولی محتوا را از دیگران برداشته و یا خواسته های دیگران را منعکس می کند تا صله ای دریافت دارد، در واقع چنین فردی قلم به مزد است و تجارت می کند و هنرش را به حراج می گذارد و آن را به چیزی بی مقدار می فروشد.
ولی نویسنده ای که از هنرش برای روشنگری و بیان حقایق بهره می برد و فهم خود را به رشتۀ تحریر در می آورد، انسان آزاده ای است که هیچ انگیزه ای نتوانسته هنرش را به ثمنبخس و بهای اندک از کفش برون سازد.
استاد شفیعی مطهّر مهارت نویسندگی را در درجۀ بالاتر دارد و در هر موضوعی خواسته قلم زند ، مهارتش گل کرده است. این هنرمند آزاده هنرش را برای خوشایند دیگران و یا بیان خواسته های برخی و در قبال جیفۀ بی ارزش و بی مقدار به حراج نگذاشته است.
۲) توان تفکّر
یکی دیگر از ویژگی های جناب استاد سید علیرضا شفیعی مطهّر توان اندیشیدن و داشتن قدرت تفکّر است.
ایشان با قدرت تفکّر بالا توانسته هر لحظه ای را که خود می خواهد، خلق کند؛ و این بایستی مایۀ خوشحالی ، افتخار و احساس بالندگی جامعۀ فرهنگی باشد که در جمع شان چنین گهری درخشیده است.
استاد آگاهانه افکارش را انتخاب کرده توانسته آن را به راحتی کنترل کند و پیش ببرد و همان باشد که خود می خواهد و احساس اش را نیز خود تعیین کند و احساسی در خود ایجاد کند که با بسیاری از افراد متفاوت باشد. وی با اندیشه های درخشان اش سرنوشت متفاوت از خیلی ها برای خود رقم زده است.
ذهن استاد و باورهای فکری اش چنان از قدرت برخوردار بوده که نه تنها هنر نویسندگی اش را در راستای آن به کار انداخته، بل که تمام زندگی اش را بر اساس آن تعریف کرده و به تصویر کشانده است.
نتاج چنین توان و قدرت اندیشه و درخشش را در آثار و زندگیِ روزمرّۀ استاد به وضوح می توان مشاهده کرد.
او در نگارش ، روشی نو ابداع کرده و در نوع خودش نظیر ندارد و این نوآوری و خلّاقیت جز حاصل اندیشه و فکر عمیق نمی تواند باشد.
هر صاحب اندیشۀ مُنصف که بدون ذهنیّت و پیش داوری نگاهی به آثار ارزشمند می کند، در می یابد که استاد در نوشتن خلق سخن کرده و نظم و نثر را درهم آمیخته و سخنان نغز و بامعنا و مفاهیم عالی نگاشته است که نه نثر است و نه نظم ؛در عین حال هم نثر است و هم نظم و این سبک ویژه است و هنری فوق العاده و برخاسته از قدرت فکری بالاتر می باشد.
همچنین استاد شفیعی مطهّر در زندگیِ خود بر راستای باورهای فکری اش گام برداشته است .او هرگز باورهای فکری اش را برای گذران زندگی به اربابان قدرت و ثروت وام نداده تا دو قرص نانی بگیرد و یا ویلایی بگیرد و چند صباحی اگر شد ، خوش بگذراند و در یک جمله باید گفت او اهل فکر است نه طُفیل بافته های ذهنی و توهّمات دیگران، او قداست قلم را فهم کرده و خدا را که به قلم سوگند خورده ارج نهاده و بندگی کرده نه آن که قلم به مزد باشد و مزوّرانه یوغ بندگی غیر خدا را به گردن اندازد.
استادِ متفکّر به زندگی ساده زیستانه قناعت ورزیده تا فکر و هنرش را ارج نهد و در راه خدا و روشنگری و رستگاری بندگان خدا به کار ببرد تا شکر نعمت را به جای آورده باشد. طوبی بر چنین انسان بزرگوار و اندیشمند آزاده و خوشا به حال جامعۀ فرهنگی که توانسته چنین اسطوره ای به یاد ماندنی به این سرزمین کهن عرضه دارند.
۳) روش و منش رفتاری
به نظرم استاد شفیعی مطهّر آن چه را از علم آموخته بود ، در عمل به ثمر نشاند تا مصداق عالِم بی عمل مانند درخت بی میوه نباشد.
استاد از علمش در راستای روشنگری بهره برد؛ آن هم نه فقط در گفتار بل که در عمل به گفته هایش عامل بوده و هست.
او به عنوان یک معلّم و استاد این نکته را به روشنی لمس کرده اند که مردم را بیش از آن که بتوان با علم و آگاهی جذب کرد، با رفتار بزرگوارانه می توان به سمت و سوی ارزش ها جذب نمود؛ آن گونه که در صدر تاریخ اسلام ، مردم آن زمان، اسلام را با الگوگیری از رفتار، اخلاق و منش حضرت پیامبر و امام علی آموختند.
به گوشه ای از سیرت رفتاری استاد اشاره می کنم باشد که برای همۀ معلّمان و اساتید و حتّی مسئولان و مدیران در عرصه های مختلف،
الگوی رفتاری باشد.
۳،۱- تواضع و فروتنی
دوستانی که با استاد شفیعی مطهّر ارتباط داشته و دارند بزرگمنشی و رفتار متواضعانه و انسان محورانۀ ایشان را حتماً حسّ کرده اند.
آن روزگارانکه ایشان در قم مدیرکلّ آموزش و پرورش استان قم بودند و من از نزدیک شاهد رفتار ایشان بودم ،به یقین باور کردم که محاسن و مکارم اخلاقی را در ذات خویش نهادینه کرده اند.
تواضع و رفتار بزرگوارانه اش خبر از سرّ درون او داشت. او با تصدّی عنوان پست و مقام، خود را نباخت و کرامت انسانی را به بزرگی ناشی از پست و مقام نفروخت و حتّی بعد از آن که از قم به وزارت آموزش و پرورش رفتند و در سطوح عالی وزارت مسئولیّت داشتند، باز همان انسان متواضع بودند و پست و مقام در رفتار ایشان تغییری ایجاد نکرد؛ آن گونه که خیلی ها این چنین کردند! و در طول این سال ها که از دور و نزدیک با ایشان در ارتباط بودم و هستم هماره از او تواضع و فروتنی که ناشی از بزرگی واقعی و مکرمت اخلاقی است ، دیده ام.
۳،۲- اخلاص و صداقت
از دیگر ویژگی هایی بود که در رفتار آقای شفیعی مطهّر محسوس بود. چه این که ایشان آنچه را فهم و معرفت داشت بیانمی نمود و هرگز مصلحت شخصی را معیار گفتمان اش قرار نمی داد؛ بل که حقیقتی را که فهمیده بود ابراز می نمود؛ اگر چه بر مذاق بعضی خوش نمی آمد و نمی آید.
۳،۳- آزادگی و آزاد اندیشی
یک معلّم از وظایف اصلی و مهمّ اش این است که چگونه زیستن را به متعلّمان بیاموزد، نه آن که مطالب خشک را به مغز آنان منتقل سازد.
یکی از بالاترین نشانه های بزرگمنشی و کرامت انسانی ، آزادگی و آزاد اندیشی است.
معلّم تاحصار وابستگی را نشکند و آزادگی و آزاداندیشی را تجربه نکند هرگز نمی تواند مهارت آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن را بیاموزد و به قول سعدی؛ خفته را خفته کی کند بیدار؟!
استاد شفیعی مطهّر انسان آزاده ای است که می توان از ایشان درس آرادگی و آزاداندیشی را آموخت.
دوستانی که با این بزرگوار آشنایی دارند به خوبی می دانند و آنان که آشنایی ندارند و می خواهند در این زمینه شناختی از ایشان به دست آورند ، کافی است به کتاب های ایشان رجوع و به حقیقت ماجرا پی ببرند.
۳،۴- ساده زیستی و بی پیرایگی
او یکی از ساده زیست ترین، نظیف ترین، منظم ترین و مسئولیت پذیرترین افراد در زندگی شخصی و خانوادگی و اجتماعی خویش بود.
استاد شفیعی مطهّر زندگی ساده ای داشته و دارند و با وجود داشتن پست های مدیریتی و مقام استادی، هرگز زندگی اش را با پیرایه های زندگی تجمّلاتی و پرهزینه آلوده نساختند و به اشرافی گری ، ثروت اندوزی و زیاده خواهی روی نیاوردند، این امر نشانگر زهد ایشان و روح قناعت ورزی است.
ضمن آرزوی طول عمر باعزّت و تاییدات الهی برای استاد فرهیخته و صاحب فکر و دارای سبک ایده ال در نویسندگی امیدوارم جامعۀ فرهنگی و آزاد اندیش در الگوگیری از این شخصیّت بزرگ موفّق باشند.
در پایان از آقای دکتر ابوالفضل بختیاری نیز تشکر و سپاس دارم که به من این توفیق را دادند تا در برابر خدمات ارزندۀ جناب استاد سید علیرضا شفیعی مطهّر و شخصیّت والای ایشان چند جمله ای بنگارم.
*از فضلای حوزۀ علمیّه و فرهنگی پیشکسوت
آثار،سرودهها،مقالات،خاطرات و روزنوشتهای شفیعیمطهر