جامعه ماهی های ساردین و نهنگ سهمگين
قصه های شهر هرت.قّصّۀ20
#شفیعی_مطهر
روزی روزگاری فرزانه ای حکیم و پیری روشن ضمیر در گشت و گذار آفاقی و انفسی خود گذارش به شهر هرت افتاد. چون با شیوه رام و آرام و روحیه تسلیم پذیری این جامعه و حاكمیت هرج و مرج بر همه ارکان آن جامعه آشنا شد، كمر همت بست تا گامي در راه روشنگري و اقدامي در گسترش انديشوري مردم بردارد؛ اما هر چه بيشتر كوشيد ، كمتر به نتيجه رسيد. گويي لختي و كرختي بر همه اندام هاي حساس و اثرپذير اين جامعه چيره شده و هيچ محرّكي نيرومند و انگيزه اي قوي قادر نيست اين جامعه خفته و قدرت نهفته را بيدار و هشيار كند.
سر انجام به نظرش رسيد شايد بتواند با بيان تمثيل هاي خردمندانه و حكايت هاي حكيمانه ، پيامي پويا و كلامي گويا به گوش هاي افسرده و هوش هاي پژمرده برساند.
روزي جواناني چند از تشنگان نوانديشي را گرد خود فراهم آورد و حكايتي حكمت آميز و قصه اي شورانگيز برايشان نقل كرد.

زيركسار !!
روزي روزگاري در ميان اقيانوس كبير جامعه اي خوشبخت و مرفّه از ماهي هاي ساردين* زندگي مي كردند. اين نقطه اقيانوس به علّت دوري از سواحل و خشكي ها و دوري از انسان ها داراي آب هايي زلال و تميز بود . ضمناً به خاطر عدم تردّد كشتي هاي ماهي گيري ،براي جامعه ماهي هاي ساردين منطقه امني به حساب مي آمد.
اين جامعه چند ميليوني براي بهتر اداره كردن امور خود حكومتي بر اساس آراي همه افراد جامعه تشكيل داده بودند و چون همه آحاد جامعه به برگزيدگان خود چه به عنوان مدير جامعه و چه به عنوان اعضاي شوراهاي كشوري، شهري و روستايي راي داده بودند، همه مصوّبات آنان را محترم شمرده و با ميل و رغبت به آن ها عمل مي كردند.
تنها مشكل بزرگ اين جامعه وجود يك نهنگ خودكامه و زورگو بود كه گاه گاهي با يورش ناگهاني خود هزاران ماهي بي گناه را يك جا مي بلعيد. اين مشكل امنيت و آرامش اين جامعه بي آزار و رستگار را مخدوش مي كرد.
ناگزير روزي همه نمايندگان جامعه ماهي ها در مجلس شورا گردآمدند تا راه چاره اي براي اين مشكل عمومي بيابند. يكي از نمايندگان ريش سفيد گفت:
بايد چند نفر نماينده را براي مذاكره و گفت وگو نزد نهنگ بفرستيم و به گونه اي او را مجبور كنيم كه به ما تجاوز و تعدّي نكند. بر اين اساس چند نفر برگزيده شدند . در روز موعود اين چند نفر با برافراشتن يك پرچم سفيد به سوي جايگاه نهنگ حركت كردند. به محض نزديك شدن به او ، نهنگ بدون اين كه به آنان اجازه سخن گفتن بدهد ، با يك يورش ناگهاني همه آنان را بلعيد.
ساردين ها ناگزير باز با تشكيل نشستي اضطراري حل اين مسئله را پي گرفتند. يك ماهي با تجربه به بيان سخنراني در اين باب پرداخت و گفت:
نهنگ با اين حركات غير منطقي و زورگويانه نشان داد كه هيچ گونه قانون و منطق و عرفي را به رسميت نمي شناسد. او فقط و فقط به قدرت و زور خود مي نازد . منطق او زور است و فقط زبان قدرت را مي فهمد.
ديگر ماهيان گفتند : با اين وضع ما كه زورمان به او نمي رسد ، بنابراين چاره اي جز تسليم و تحمّل زور و ظلم او نداريم.
يكي از ساردين ها به نام زيركسار گفت: اما هميشه شمشير خرد و عقلانيت برنده تر و تيزتر از خنجر زور و قدرت است. ما مي توانيم با نيروي خرد و هوشمندي بر او چيره شويم.
همه گفتند : چگونه ؟ با چه ترفندي؟
زيركسار گفت : درست است كه ما آنقدر كوچك و ضعيف هستيم كه نهنگ با يك يورش هزاران نفر از ما را مي بلعد؛ اما اگر ما به جاي اين كه به صورت ميليوني طعمه و قرباني حمله نهنگ شويم، بياييد به صورت ميليون ها رزمنده پيكاري به سوي او يورش آوريم، آن گاه چه وضعي پيش مي آيد؟ ما كه هر گاه و بي گاه هزار هزار قرباني تهاجم او مي شويم و از آن بدتر آرامش و امنيت هميشگي از ما سلب شده، چه بهتر كه يك بار و براي هميشه بر فرض با دادن هزاران نفر قرباني با يك يورش شجاعانه و همگاني هر يك با هر سلاحي كه داريم ،او را از پاي درآوريم.
اين پيشنهاد پس از بيان نظريات چند نفر موافق و مخالف به راي گذاشته شد و با اكثريّت بسيار بالا به تصويب رسيد.
در روز موعود همه ساردين ها بسيج شدند و هر كس هر گونه ساز و برگ جنگي كه توانست فراهم آورد و با فرماندهي زيركسار در لحظه اي مناسب نهنگ را غافلگير كردند و يك باره بر او تاختند.
پشّه چو پر شد بزند پيل را با همه تندی و صلابت که اوست
مورچگان را چو بود اتّفاق شيـر ژيان را بدرانند پوست
در لحظات نخست چند ساردين شجاع و باهوش با كور كردن نهنگ عملاً قدرت دفاع آگاهانه را از او سلب كردند. نهنگ كه هرگز چنين حمله ای را از ساردين ها انتظار نمي كشيد ، كاملاً غافلگير شد. او پس از نابيناشدن ، به جاي دفاع ، فقط تقلّا مي كرد و ديوانه وار خود را به اين طرف و آن طرف مي زد ، تا سرانجام ضربات پي در پي و ميليوني جمعيت بي شمار ساردين ها او را از پاي درآورد.
جامعه هوشمند و خردمحور ساردين ها پس از اين پيروزي در جشني مفصّل كوشيدند تا علل و عوامل اين پيروزي و همه عوامل خوشبختي و آسايش خود را به خوبي شناسايي كنند تا ديگر هيچ گاه گرفتار خودكامگاني قانون شكن و زورگو چون نهنگ سهمگين نشوند.

هنگامي كه حكيم فرزانه قصه ساردين ها را به پايان رسانيد، يكي از نوجوانان پرسيد:
استاد ! فرموديد اسم آن ساردين طراح نابودي نهنگ چه بود؟
حكيم گفت : زيركسار !!!
دانه معنی بگیرد مرد عقل ننگرد پیمانه را گر گشت نقل
نویسنده: سیدعلیرضا شفیعی مطهر

پي نوشت
* - ماهي ساردين گونه اي ماهي استخواني است كه حد اكثر طولش تا ۲۵ سانتي متر ممكن است برسد و بدنش پوشيده از فلس هاي نسبتاً درشت نازك و نوك تيز است . رنگ بدنش سبز و در قسمت هاي پشت آن خط آبي رنگي به محاذات تيره پشت حيوان قرار دارد. پهلوها و شكم حيوان سفيد و نقره اي است. ماهي مزبور را جهت تغذيه و ساختن كنسرو صيد مي كنند. ( فرهنگ فارسي معين)
شما را چشم در راهیم در:کانال رسمی ندای مطهر
https://t.me/nedayemotahar
آثار،سرودهها،مقالات،خاطرات و روزنوشتهای شفیعیمطهر