سرودههایی برای نوشتن بر کتیبههای مزارم
1-
نمیخواهم که در بِستر بمیرم
میان خاک و خاکِستر بمیرم
اگر حق جز به خون احیا نگردد
دلم خواهد که با خنجر بمیرم
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
2-
هر که آمد زمانهای دارد
بحر عمرش کرانهای دارد
نغمهای جاودانه میماند
کز حقیقت نشانهای دارد
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
3-
بهای جان به جز جاه جنان نیست
جواز جنّت حق جز به جان نیست
من این جان جاودان خواهم ز جانان
ولی جز راه جانان جاودان نیست
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
4-
با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشۀ هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
5-
من قطرهام امّا به سر سودای اقیانوس دارم
من واژهام امّا به دل صد دفتر قاموس دارم
در عرصۀ اندیشه میرزمم سلاحم کِلک و کاغذ
در ظلمت جور و جمود و جهل یک فانوس دارم
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
6-
من آن شبتاب کمنورم که از دیدهشدن دورم
ولی خورشیدها دارم در آن شبهای دیجورم
جــهان را شاد میخواهم همه آباد میخواهم
بشر آزاد میخواهم همین شور است منشورم
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
7-
بسوز امروز ای قُقنوس مظلوم!
که از سوز تو عدل و داد خیزد
به فردا از دل خاکستر تو
هزاران خوشۀ فریاد خیزد
☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸
8-
یک جرعه جان نوشیدهام عمریاست مَستم
دریا اگر نوشم نمیدانم چه هستم
گر قطره باشم چون حـُبابی نیست گردم
دریا شدم من از فنا و مرگ رَسـتم
آثار،سرودهها،مقالات،خاطرات و روزنوشتهای شفیعیمطهر