دل دیدنی های شهر سرب و سراب(۹۹)
من قله دماوند را گاه بلند و گاه كوتاه، گاهي بزرگ و گاهي كوچك ديدم. چون علت تغيير را پرسيدم، گفت: تغيير در نگاه توست ، نه در گناه من!

من همه مورچه هاي سياه را سوگوار لقمه ناني ديدم كه ما انسان ها بي رحمانه و غافلانه زير پا له مي كنيم!
من روح و روان انساني خود را ديدم كه هر لحظه و در هر برخورد با القاي هر دروغ و تبليغ ايده هاي بي فروغ، تحقير و زير پا له مي كنند؛ به ياد آوردم كه اگر كسي پايم را له مي كرد ، چه قيامتي به پا مي كردم! به راستي ما را چه شده است؟!
من عاشق را ديدم كه چون نغمه وصال معشوق را مي نيوشيد، زلال عشق از چشمه جانش مي جوشيد . عشق زبان سخن گفتن با خداست و رمز راز نهفتن از ماسوا.
من چه بسیار افرادی را همدرد پنداشتم که چون نیک نگریستم نه همدرد ، كه خود هم درد بودند.
ادامه دارد...
شفيعي مطهر

آثار،سرودهها،مقالات،خاطرات و روزنوشتهای شفیعیمطهر