دل دیدنی های شهر سرب و سراب (275)
![]()
من زوج هایی را موفق دیدم که بتوانند رمز دل های یکدیگر را بیابند و قفل دل ها را بگشایند.

من کوتوله هايی را دیدم که کوتولگی تنها در قد و اندامشان بود، نه در افکار و مرامشان.اما چه وحشتناك ديدم كساني را كه كوتولگي در افكارشان بود،نه در ساختارشان ؛و وحشتناك تر اين كه مردمي كوته انديش اين كوتوله هاي فكري و دل پريش را به اريكه رياست برسانند و بر اريكه مديريت بنشانند.

من گلوله ها را ديدم كه جز زبان زور را نمي شنيدند و جز منطق كور را نمي فهميدند.
![]()
من در دیار محبت همه واژه ها را نرم تر از نسیم و خوشبوتر از شمیم دیدم.
من شهری را دیدم که در آن فرهنگ قاب و نیرنگ نقاب تا ژرفای خانواده ها نفوذ و رسوخ کرده بود؛ تا آنجا كه همسران در خانه نيز از در قاب با هم روبه رو مي شدند و از پشت نقاب با هم تعامل و گفت وگو مي كردند.
ادامه دارد...
شفيعي مطهر


آثار،سرودهها،مقالات،خاطرات و روزنوشتهای شفیعیمطهر