#شفیعی_مطهر
همان گونه که در پست پیشین توضیح دادم ،ما در مدت اقامت 40روزه خود در تابستان 1393 در آمریکا برای دیدار از نیویورک و بناهای تاریخی و مهم سیاسی - اقتصادی آن یک سفر سه روزه به آن ایالت داشتیم. البته چون نیویورک حالت چهارراه مسافرتی دارد، ما چندین مرتبه به آن ایالت سفر کردیم؛ اما برای دیدار از بناهای دیدنی آن از جمله بنای سازمان ملل و محل برج های دوقلو با کمک اینترنت یک آپارتمان سه خوابه با کلیه امکانات و وسائل با بهای هر روز 120دلار اجاره کردیم.
وقتی به آپارتمان رسیدیم،در زدیم. صاحبخانه با کمال خوش رویی در را گشود و خیر مقدم گفت و خانه را با امکانات کامل و با کیفیت مطلوب و مدرن به ما تحویل داد. این آپارتمان بَرِ خیابان و همکف بود و خانواده صاحب خانه در طبقه دوم آن ساکن بودند. پس از تحویل آپارتمان از ما خواست هر نیازی داشتیم به ایشان خبر دهیم.
وقتی داخل خانه شدیم، یخچال فریزر خانه را پر از میوه و آبمیوه و سایر خوراکی ها یافتیم.
من فورا یخچال هتل ها و خانه های معلم در ایران برایم تداعی شد که گاهی در یخچال آن جاها نیز آبمیوه هایی یافت می شد؛اما در صورت مصرف بهای آن ها را با چند برابر قیمت با مهمان حساب می کردند.
همچنین خاطره ای از ایران به یادم آمد. زمانی که من از مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش بودم. برای یک سفر ماموریتی با خانواده به یکی از شهرهای شمال ایران رفتم. در وقت ورود به ویلای متعلق به وزارتخانه ،سرایدار همه ظروف،بشقاب ها ، قاشق ها،چنگال ها،لیوان ها و....را یکی یکی شمرد و به من تحویل داد و امضا گرفت و در روز بعد موقع تخلیه همه را شمرده از من تحویل گرفت!!
حال چیزی که برای جالب بود و ناخودآگاه این دو رویداد را در ذهن من تداعی می کرد،رفتار متفاوت با خود را در ایران به عنوان یک مدیر ارشد وزارت آموزش و پرورش و در آمریکا به عنوان یک مهمان ناشناس خارجی با هم مقایسه می کردم. میزبان آمریکایی ما ده ها میلیون دلار اسباب و وسائل منزل خود را نشمرده در اختیار ما گذاشت و موقع تخلیه حتی یک لحظه نیامد که وسائل خانه را نگاهی بکند و حتی ریالی بابت خوراکی های داخل یخچال با ما حساب نکرد.
از همه جالب تر این که فردای آن روز به پسرم زنگ زد و از کم و کاستی ها عذرخواهی و خواهش کرد فقط در سایت مربوط به معرفی آپارتمان ایشان چیز بدی درباره او و آپارتمانش ننویسیم!
تازه من متوجه شدم که چه بسا علت همه خوش رفتاری های او این بوده که اعتبار و آبروی او به عنوان میزبان مسافران حفظ شود و در آینده مهمانان دیگر با اعتماد بیشتر خانه او را برگزینند!
ای کاش هموطنان ما در بخش بازرگانی و بیزینس برای کسب سود و افزایش منافعشان هم که شده نعمت اعتماد عمومی را برای خود سرمایه ای ارزشمند بدانند و با مختصر پولی این سرمایه عظیم مردمی را به باد فنا ندهند!
و بدانند اعتماد،کالایی معقول و سرمایه ای فراتر از پول است!
نکته مهم این است که من احساس کردم در جامعه آمریکا هر کس که کالا یا خدمتی ارائه می دهد، خواهان بازخورد آن و تامین رضایت مشتری است،زیرا استمرار موفقیت خود را در کسب رضایت مشتری می داند. در حالی که در بعضی از جوامع برای رضایت مشتری و پی آمدهای آن حسابی باز نمی کنند و رضایت و عدم رضایت مشتری برایشان جایگاهی ندارد .گویی مطمئن هستند که هیچ گونه ارزیابی و پیگیری در کار نیست.
ولی این آمریکایی می داند همه کارها و خدمات او در همین سایت ارزیابی می شود و در مرئی و منظر همه مشتریان اوست.
در آمریکا همه مناسبات مالی و داد و ستد افراد و حساب های بانکی به طور اتوماتیک رصد و ارزیابی می شود و کوچک ترین بدحسابی در سابقه شهروند - حتی خارجی - اثرگذار است!
غمگنانه به یاد این سخن امام علی(ع) افتادم که به مالک و همه فرمانروایان توصیه می کند:
«زنهار ! نیکوکار و بدکار در نظر تو یکسان نباشد؛زیرا این کار موجب نومیدی نیکوکار و جرات یافتن بدکار می شود.»
آثار،سرودهها،مقالات،خاطرات و روزنوشتهای شفیعیمطهر