مقدمه استاد پیشکسوت عرصه هنر امین الله رشیدی
هر که او بیدارتر پردردتر
هر او آگاه تر رخ زردتر
(مولوی)
1- در اوایل آذرماه امسال -1397- طبق قرار ملاقاتی که با همشهری ارجمند،نویسنده و شاعر فاضل و صاحب کمال،حضرت استاد سید علی رضا شفیعی مطهر،در یکی از کافیشاپهای مصفّای شمیران،نزدیک بنده منزل، داشتم،ایشان درست در ساعت معهود،و به قول اهالی فرنگ - ONTIME-آمدند؛البتّه با دستی پر از چند مجلّد از تالیفات گرانقدر خودشان. آن گاه نشستیم و از هر در سخن گفتیم ،از شعر و ادبیات و تاریخ و گاهی هم سیاست، از اوضاع نابسامان چاپ کتاب ها،سخت گیری ها و سانسورهای بی مورد و دل آزار...
سپس موقع خداحافظی فرارسید و من تالیفات اهدایی ایشان را با شوق فراوان به خانه بردم و از همان لحظات اوّلیه مطالعه آن ها ،با فرهنگ جامع ایشان رو به رو شدم. اکنون بایستی صادقانه و به دور از هر گونه تعارف،مبالغه و اغراق باید بگویم که نثر مطهر را شعری ناب و روان و جولان اتدیشه های گران در بحری بی پایان یافتم.
آن چه در دو جلد کتاب ایشان به نام «دلدیدنیهای شهر سرب و سراب،ج2 و 3» و به زعم بنده «شُرب و شراب» میخوانیم،جان نوشتههای است عارفانه و عاشقانه،ادیبانه و غمگنانه،متفکّرانه و خیرخواهانه،شاعرانه و حکیمانه،جانسوز و دل افروز،هشیارانه و پای بر سَرِ عالَم زن از نویسنده و شاعری فروتن و بیادّعا و بنا به قول سعدی:
تواضع کند هوشمند گزین
نهد شاخ پرمیوه سر بر زمین
او سرودخوان آزادی و عدالت و فلسفه و حکمت است و همگام با حافظ شیرین سخن: «بنده عشق است و از هر دو جهان،آزاد»
فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
2- در کشورها و جوامع پیشرفته مسئولان مربوطه به کشف و شناخت استعدادهای ادبی و هنری پرداخته و با انواع وسایل تبلیغی و خبری آنان را به جامعه بشری و دوستداران فرهنگ و هنر معرفی می کنند. من با اطمینان کامل عرض می کنم که در این سرزمین و در میان ما،نویسندگان و اندیشمندان بزرگی امثال آقای شفیعی مطهر وجود دارند و این بر عهده مسئولان و مقامات فرهنگی ایران است که رسالت تاریخی خود را که تجلیل و تکریم و ترویج آثار ایشان می باشد،انجام دهند.
3- اگر من بر آن باشم که در خصوص تالیفات ادبی و فلسفی استاد شفیعی مطهر که حقّاً در جان نوشته های خود به شیوه ای مستقل و ابتکاری دست یافته اند و این یکی از وجود امتیاز هر هنرمند است،در این مختصر داد سخن دهم و نمونه ای از سخنان حکیمانه و دردمندانه ایشان را در تالیفات متعددشان به نمایش بگذارم ،به قول معروف مثنوی هفتاد من کاغذ می شود؛بنابراین سخن را کوتاه و با آوردن یکی از سروده های دکتر فخرالدّین مزارعی ،شاعر ارجمند معاصر شیرازی که گویای اوضاع و احوال نابسامان و اندوه بار اجتماعی و تاریخی ،به خصوص برای اهل شعر و قلم است،دفتر را فرومی بندم.
من عزیز اندوهم،نور چشم تنهایی
شمع بزم خودسوزی،سوز جان خودرایی
در من است چون دریا،با من است چون خورشید
بی کرانه نومیدی،جاودانه تنهایی
آشنای عصیانم همچو موج ساحل کوب
آشیان طوفانم همچو مرغ دریایی
سرکشیده همچون کوه در شکوه بس اندوه
می کنم به دار عمر مُردنی مسیحایی
مُشت کینه مغزم خَست،دیده ام به خون بنشست
آن عقوبت ادراک،این جزای بینایی
ارج خود مجو ای دل،در جهان که این دریا
در صدف نپرورده است گوهر شناسایی
نویسنده،آهنگساز و خواننده رادیو و تلویزیون ایران
امین الله رشیدی
25 آذرماه 1397
آثار،سرودهها،مقالات،خاطرات و روزنوشتهای شفیعیمطهر