دوشنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۹ - 4:54 - سیدعلیرضاشفیعیمطهر -
زن ،مظلوم همیشه تاریخ
( سخنی تحلیلی به بهانۀ روز جهانی زن)
#شفیعی_مطهر
هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیگانه اگر می شکند باکی نیست
از دوست بپرسید چرا میشکند
از طلوع طلیعۀ فلق تا غروب غریبۀ شفق،
و از پگاه پیدایش پرتو پایندۀ آدم، تا شامگاه شوم شمس در همۀ عالَم،
و آغاز سپیدهدم ، در هر دم و هر بازدم،
ازنبرد بیامان حق با ناحق ،
و پیکار پیگیر پاکی و پارسایی با پلیدی ، پلشتي و پستي ،
و از سجود سرخ هابيل بییاور بر سجّادۀ سپيد سحر،
و پيروزي ستم و سالوس و سياهي ،بر آشتی و آژیری و آگاهی،
شايد اگر ما را مظلومترين و معصومترين عنصر تاريخ بنامند، سخني به گزاف نباشد؛
مظلوميّتي به وسعت تاريخ تنیده و معصوميّتي به عصمت سپيده .
چه دشمناني كه در جنگهاي خونين تاريخ ، قتل عاممان كردند ،
به زنجير اسارتمان كشيدند و به كنيزيمان بردند و....
و چه دوستاني كه از شدّت غيرت و حميّتِ جاهلانه و بيجا زنده به گورمان
كردند و يا در اندرونيها محبوسمان نمودند!
چه سلاطين و فرمانروايان ستمگري كه جابرانه گوهر عفافمان را به
زنجير هوسهايشان كشيدند و زينت حرمسراهايشان گردانيدند.
در حرمسراي شاهان عثماني صدها زن و دختر بدبخت به عنوان كنيز و
برده، محبوس و طعمۀ هوسراني سلاطين عثماني بودند.
مُراد سوم از زنان حرمسرا ۱۰۳ نفر فرزند به جاي گذاشت. محمّد سوم جانشین
او ۱۹ تن از برادرانش را خفّه كرد تا به آسودگي به سلطنت بپردازد .
ابراهيم بر اثر سوء ظن به يكي از زنان حرمسرا ۲۸۰ تن زنان حرم را در
كيسههايي نهاد كه در ته آن سنگ گذاشته بودند و آنها را وسط تنگۀ بُسفُر
در دريا غرق كردند.
( فرمانروايان شاخ زرّين، نوئل باربر، عبدالرضا هوشنگ انصاري ، نشر گفتار، تهران ، ۱۳۶۸)
چه فرومايگاني كه جاهلانه عطر عاطفه و عشق آسمانيمان را در گنداب
تعفّن اوهام خود به بيگاري كشيدند.
« تحجّر» به نوعي به استثمارمان كوشيد و « تجّدد»به گونه اي به ابتذالمان كشيد.
« شرق» به شكلي خوارمان كرد و « غرب » به صورتي بيبند و بارمان نمود.
غربِ متحجّر قرون وُسطا قرنها مطالعه و بررسي كرد، همايشها برگزار
نمود و پژوهشها و تحقيقات بسيار انجام داد تا پذيرفت كه «ما انسانیم !!»
و میتوانیم مالک دارایی خود باشیم!!
و شرق متقدِّم ما را وسیلۀ سرگرمیها و هوسرانیهای شاهان و
امپراتوران قرار داد.
در تحجّرِ غرب ، انسانبودن ما رسمیّت نداشت و زمانی که تازه داشتیم
هویّت انسانی خود را مییافتیم که در بینش تجدّد و تمدّن جدید غربی ،خود
را «کالا» و «مهره»ای یافتیم که :
- در فروشگاهها و سوپرمارکتها وسیلهای در دست سرمایهداران برای
آبکردن اجناس بُنجُل و مصرفی بارآوردن مردم شدیم !
- جاذبۀ جنسی ما عامل فروش و رونق فیلمهای مبتذل و بیمحتوا شد.
- زیبایی ما وسیلۀ پُرشدن جیب ابرسرمایهداران جهانی شد.
- عروسکی شدیم که مایۀ سرگرمی و وسیلۀ ارضای شهوات و امیال
انسانهای متمدّن و متجدّد قرن بیست و یکم باشیم .
- مانکنی شدیم تا انواع مُدهای لباس و کفش و آرایش گیسو و .... را برای
هرچه بیشتر مصرفیکردن و مقلّد بارآوردن مردم جهان سوم به نمایش درآوریم.
غربِ متجدّدِ ماشینیشده که انبوه تولیدات تجمّلی و صنعتی نسّاجی و
پارچههای رنگارنگ در دستش بی مصرف مانده بود ، به منظور آزمودن و
مصرف كالاهاي پر زرق و برق و پوشاندن لباسهاي رنگين و جلف خود بر پيكر
معصوم ما ، چادر و حجاب را مانع تحقُّق مقاصد پليد خود مي ديد ، ناگهان
منادي آزادي زن و مبتكر مبارزه با چادر شد و بار ديگر با طرح شعار « آزاد زنان
دوش به دوش آزاد مردان! » از ما عروسکی بزککرده ساختند تا بر رونق بازار
سکس و تجارت و مصرف کاذب بیفزایند.
بدین گونه ما شدیم عروسک خیمهشببازی سیرک جهانی سرمایهداری
که هر لحظه ناخودآگاه به سازی میرقصیدیم و بوقلمونوار به رنگی درمیآمدیم.
در این سرزمین زمانی نه چندان دور فردی قدرتمند به نام رضاشاه پهلوی عزم
جزم کرد تا با زور و قدرت ، چادر را براي هميشه از فهرست لباسهاي زن
ايراني بزدايد. او همِۀ قدرت خود را به صحنه آورد ؛ اما پس از چند صباحي -
در زمان پسرش - به اين نتيجه رسيدند كه فرهنگسازي با زور پاسخ نميدهد.
عرصۀ فرهنگي با مَنشِ سرهنگي همخواني ندارد.بنابراين گزير را در گريز از
منطق زور يافتند.
پس از انقلاب نيز كه ارزشهاي حاكم بر جامعه دگرگون شد ، بنا به رويكرد
فرهنگي - كه بارزترين رويكرد انقلاب اسلامي است - « حجاب » به عنوان یک
ارزش در فهرست ارزشهای محوری انقلاب قرار گرفت.
یکی از متفکّران میگوید:
« انقلابها هر چند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار نمیشوند.»
فكر نميكنم هيچ خردمند منصفي با اين سخن مخالف باشد يا آن را درك نكند
كه «فرهنگسازی با زور امکان پذیر نیست.»
ما در روند فرهنگسازی با انسانی با کرامت و فکور طرف هستیم که حتّی
خداوند هم در منطق ۱۲۴ هزار پیامبر با زبان زور با او سخن نگفته است.
زن یک انسان ذیشعور و خردمند است . آیا بدون اقناع عقل و خرد او
میتوان ارزش یا ضد ارزشی را بر او تحمیل کرد؟
حجاب یک مسئلۀ فرهنگی است ؛ اما تجربۀ ادارۀ جامعه در اين 42 سال
نشان داده هرجا كه از منطق كم ميآوريم ، از سلاح زور كمك ميگيريم ....
و اين است رمز نهادينهنشدن حجاب در جامعۀ ما.
هنوز بعد از 42 سال فرهنگسازي ميشنويم كه توصيه ميكنند در دانشگاهها
از زور نمره و در ادارات از زور اداري براي حاكمكردن حجاب - يعني يك ارزش
فرهنگي و اسلامي - سود بجوييم !!
آيا نبايد از تجارب اين چهار دهه بياموزيم كه اين روشها نتيجه معكوس ميدهد؟!
ما عادت كردهايم در بازيهاي جناحي از هر پديده حتي ارزشهاي ديني
استفادۀ ابزاري بكنيم. در صورتي كه استفاده ابزاري از آموزههاي ديني يكي
از بزرگترين خيانتها به دين است.
اين كه يك جناح سياسي ، جناح ديگر را به گسترش فرهنگ بدحجابي متّهم كند،
دردي را دوا نمي كند .
عزيزان ! بياييد براي خدا همه دست در دست يكديگر دهيم و همۀ دلسوزان
جامعه كمك كنيم و اصل مسئله را حل كنيم. حلِّ همۀ مسائل فرهنگي
- از جمله حجاب - تنها يك راه حل دارد و آن اين است كه با كار فرهنگي و
گفتوگوهاي منطقي و اقناعي بكوشيم انسانها را به سوی حقّانيّت باور خود جلب كنيم.
دلايل قوي بايد و معنوي
نه رگهاي گردن به حجّت قوي
روز جهانی زن را و روز بزرگداشت مقام زن و مادر را گرامي ميداريم و
اين مناسبت ميمون و مبارك را به همه خواهران و بانوان فرزانه و فرهيخته
تبريك و تهنيت مي گوييم.
دانلود رایگان کتابها و دیگر آثار این قلم در کانال گزینگویههای مطهر
https://t.me/nedayemotahar